English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
light of one's eyes U نور دیده
light struck U نور دیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
lag U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
monitor U دیده بانی کردن
monitored U دیده بانی کردن
monitors U دیده بانی کردن
backwards U بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
hidden U اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
visible U دیده شدنی
recognises U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
recognising U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
recognize U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
recognizes U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
recognizing U دیدن چیزی و به خاطر سپردن ان که قبلاگ دیده شده است
damaged U خسارت دیده
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
read U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
reads U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
sentinel U دیده بان کشیک
sentinel U دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinels U دیده بان کشیک
sentinels U دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
infinity U مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
imperceptible U دیده نشدنی
eye U دیده
eyeing U دیده
eyes U دیده
eying U دیده
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
dual U دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
distress U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distresses U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
observer U دیده بان
observers U دیده بان
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
feeler U دیده بان
feelers U دیده بان
worldly wise U جهان دیده
worldly-wise U جهان دیده
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
indiscernible U دیده نشدنی
invisible U دیده نشدنی
put down U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-down U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-downs U کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
invisibly U چنانکه دیده نشود
lookout U دیده بان
lookouts U دیده بان
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
espied U دیده بانی کردن
espies U دیده بانی کردن
espy U دیده بانی کردن
espying U دیده بانی کردن
salvage U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaging U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
scouting U دیده وری
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
monitoring U دیده بانی
lost U زیان دیده
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
feeder U دیده بان
feeders U دیده بان
observational U وابسته به دیده بانی
garret U برج دیده بانی
garrets U برج دیده بانی
struck U بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
many U اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
sightless U دیده نشده
scout U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scout U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout U دیده وری کردن
scout U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout U دیده وری
scouted U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scouted U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
Other Matches
eye water U اب دیده
enntinel U دیده بان
scouts U دیده وری
pitched U تهیه دیده
scouted U دیده وری
eyeless U بی بصیرت بی دیده
unsight U دیده نشده
vedette U دیده ورسوار
in sight U دیده شدنی
scout car U خودرو دیده ور
hardened steel U فولاد اب دیده
suffering economy U اقتصاد اسیب دیده
had i seen him U اگر من او را دیده بودم
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> U گرگ باران دیده .
injured muscle U عضله اسیب دیده
it is of frequent U بسیار دیده میشود
stager U گرگ باران دیده
sunbaked U حرارت افتاب دیده
you have been seen U دیده شده اید
weatherbeaten U باد و باران دیده
cheesed off U آزار دیده-اذیتشده
forward post U پستهای دیده ور جلو
damaged shipments U محموله خسارت دیده
scouted U دیده وری کردن
scouts U دیده وری کردن
shock concrete U بتن ضرب دیده
injured parties U طرف صدمه دیده
injured parties U طرف خسارت دیده
injured party U طرف صدمه دیده
injured party U طرف خسارت دیده
brain injured U اسیب دیده مغزی
cauliflowr ear U گوش اسیب دیده
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
bird's eye views U منظرهای که از بلندی دیده میشود
visibility was poor U چیزها درست دیده نمیشد
bird's eye view U منظرهای که از بلندی دیده میشود
My hand is bruised. U دستم ضرب دیده است
seasoned soldier U سرباز ورزیده و جنگ دیده
visible roof U سقفی که از درون دیده شود
seasoned troops U ارتش ورزیده و جنگ دیده
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
unobserved fire U تیر دیده بانی نشده
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
trainband U گروه نظامی تعلیمات دیده
software mointor U دیده بان نرم افزاری
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
injured person U آدم آسیب دیده [زخمی]
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
i cannot place you U نمیدانم شما را کجا دیده ام
Long absent, soon forgotten. <proverb> U از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
It can be seen from a distance of two kilometers . U از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
to come in to notice U دیده شدن روی کار امدن
ding U قسمت اسیب دیده تخته موج
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
nerved U قطع عصب پای اسیب دیده اسب
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
I ran away lest I should be seen . U فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
He is a seasoned veteran . He has been through the mI'll . He has seen the lot . U گرگ با لا دیده است ( آدم مجرب وآزموده )
scouts U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts U پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
annunciator U ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
phosphene U حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
fog dog U روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
disabled list U فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
The damaged tanker disgorged thousands of liters of oil into the see. U از تانکر آسیب دیده هزاران لیتر نفت به دریا روان شد.
keloid or cheloid U یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
carnation border U حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
iguanodon U سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
addax U یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
accadian U که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
cloud design U طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
jaggies U لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
scout car U خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
scouts U پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
trefoil design U طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
cabbage rose U طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com